تهران با مسکو چه کند؟
تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۴۸۲۰۶
هنوز چند ماهی از ۱۹ تیر سالجاری و همصدایی روسیه با اعراب خلیج فارس درباره جزایر ایرانی در مسکو نگذشته که بار دیگر این ادعا روز پنجشنبه ۳۰ آذر در بیانیه مجمع همکاری عرب و روسیه در رباط مراکش تکرار شد. در بیانیه پایانی این نشست که به امضای روسیه و ۱۶ کشور عربی رسید، از ایران خواسته شده تا به اتخاذ راهکار مسالمتآمیز وضعیت جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک که بخش تفکیکناپذیر تمامیت سرزمینی ایران است، از طریق گفتگوهای دوجانبه یا مجامع بینالمللی یعنی دیوان بینالمللی دادگستری تن دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیا این رفتار ناشی از محدودیتهای روسیه در سطح بینالمللی و نیاز بیشتر به دریافت حمایت دولتهای عربی خلیج فارس به خصوص عربستان و امارات است؟ آیا وزن و جایگاه اقتصادی این دو کشور و همچنین بلوک عربی برای مسکو باعث شده تا روسیه موضعگیریهای صریحتری را به نفع اعراب اتخاذ کند؟ ایران چه واکنشی را در دو سطح اعلانی و اعمالی اتخاذ کند که از تکرار این مواضع ممانعت به عمل آورد؟
بیانیه چه میگوید؟
ششمین نشست مجمع همکاری کشورهای عربی و روسیه روز چهارشنبه ۲۹ آذر ماه (۲۰ دسامبر) به ریاست وزیر خارجه مراکش ناصر بوریطه و با حضور سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و وزرای خارجه ۱۶ کشور عربی در مغرب برگزار شد و در بخشی از بیانیه ادعاهایی بیاساس درباره جزایر سه گانه ایرانی تکرار شد. بیانیه پایانی که شامل اشاره به جزایر سهگانه است با استناد به بیانیه مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و روسیه که در ژوئیه ۲۰۲۳ (تیر ۱۴۰۲) منتشر شد، تنظیم شده است. در این بیانیه آمده: این بیانیه از راه حلها و ابتکارات صلح آمیز با هدف حل مناقشه از طریق مذاکرات دوجانبه یا دیوان بینالمللی دادگستری، بر اساس قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل، حمایت میکند.
مجمع همکاریهای عربی و روسیه، نشستی با ماهیت منطقهای است که بر اساس یادداشت تفاهمی که اتحادیه کشورهای عربی و روسیه در سال ۲۰۰۹ به امضا رساندند، در سطح وزرای خارجه برگزار میشود. پنجمین دور این مجمع ماه آوریل ۲۰۱۹ در مسکو برگزار شد. مراکش به عنوان میزبان ششمین دور این نشست، در حال حاضر ریاست شورای وزیران اتحادیه عرب را بر عهده دارد.
رفتار مسبوق به سابقه
تیر ماه سالجاری نیز نشست مشترک وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و روسیه در مسکو برگزار شد. نشست «گفتوگوی راهبردی روسیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس» روز دوشنبه ۱۰ ژوئیه (۱۹ تیر) در مسکو برگزار شد. در این نشست علاوه بر سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه، وزرای خارجه قطر، عمان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت و بحرین نیز حضور داشتند و بیانیه را امضا کردند. در بیانیه مشترک این نشست باز هم درباره جزایر سه گانه ایرانی ادعاهایی مطرح شد. در این نشست از تلاشهای امارات عربی متحده برای راه حل مسالمت آمیز به منظور حل مسأله جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق گفتگوهای دوجانبه یا مجامع بینالمللی حمایت شده بود. این موضوع به احضار سفیر روسیه در ایران به وزارت امور خارجه نیز منجر شد. در ماه دسامبر سال گذشته چین نیز به همراه سران کشورهای حاشیه خلیج فارس در بیانیه اجلاس پایانی مشترک خود در ریاض عربستان خواستار حل مسالمت آمیز موضوع جزایر سه گانه بین ایران و امارات «از طریق مذاکرات دوجانبه طبق قواعد حقوق بینالملل» شده بود.
واکنش ایران
کمتر از چند ساعت پس از انتشار بیانیه سخنگوی وزارت خارجه ایران روز پنجشنبه ۳۰ آذر مطالب مندرج در این بیانیه درباره جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را بیاساس و مردود خواند و آن را محکوم کرد. کنعانی بر موضع قطعی و مسلم جمهوری اسلامی ایران درباره جزایر سه گانه ایرانی تاکید کرد و گفت: جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک واقع در آبهای نیلگون خلیج فارس، تعلق ابدی به ایران داشته و جزء جداییناپذیر سرزمینی جمهوری اسلامی ایران است.
علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری، اما موضع صریحتری از واکنش دیپلماتیک ناصر کنعانی اتخاذ کرد و گفت: روابط استراتژیک و دوستانه ایران و روسیه به آسانی به دست نیامده است و در این خصوص باید منافع دوجانبه و منطقهای در نظر گرفته شود و در شرایطی که روسیه در شرایط پیچیده بینالمللی قرار دارد، اتخاذ بعضی از موضعگیریهای وزارت خارجه روسیه باعث تاسف است. ولایتی افزود: این اجلاس با حضور بعضی از عربهای بیاعتنا به سرنوشت فلسطینیان و کارشناسان روسی در مراکش برگزار شد و بیانیهای را صادر کرد که دارای اشکالات متعددی است که مهمترین آن دخالت در امور ایران تلقی میشود که این اقدام را محکوم میکنیم.
رحیمی جهان آبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز در قبال بیانیه روسی عربی در توییتی نوشت: «این رفتارها جز کاهش سطح روابط و تنش در منطقه حاصلی ندارد، وزارت خارجه با قدرت و شجاعت پاسخ دهد.» محسن رضایی هم در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بارها گفته ایم که جزایر سه گانه قابل مذاکره نیست. ادامه زیاده خواهی امارات به نفع آنها نیست و تبعات دارد. مداخلات غیردوستانه روسیه در رابطه با تمامیت ارضی ایران نباید تکرار شود. جزایر سه گانه، شبه جزیره کریمه نیست!»
این واکنشها روز جمعه در بخشی از گفتوگوی تلفنی وزرای خارجه ایران و روسیه منعکس شد و حسین امیرعبداللهیان جزایر سهگانه ایرانی را جزء لاینفک تمامیت ارضی ایران دانست و اشاره کرد: جمهوری اسلامی ایران هر ادعایی از سوی هر طرفی در این خصوص را کاملا مردود میداند و تهران در موضوع احترام به تمامیت ارضی و مباحث حاکمیتی ایران با هیچ طرفی تعارف ندارد. سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه نیز در این تماس تلفنی روابط مسکو و تهران را راهبردی دانست و تاکید کرد: حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران همواره مورد احترام روسیه بوده است و این سیاست رسمی مسکو هیچگاه نباید مورد تردید قرار گیرد. ما در مذاکرات تنظیم بیانیه پایانی نشست مراکش به صراحت، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را مورد توجه قرار دادیم.
معنای رفتار روسی
کارشناسان زیادهخواهی عربی، غرضورزی روسی و انفعال ایرانی را سه ضلع مثلث جزایر سهگانه ایرانی میدانند که در کنار یکدیگر باعث شده تا هر چند ماه شاهد یک بیانیه مداخلهجویانه درباره تمامیت سرزمینی ایران باشیم. شاید شکلگیری مناسبات جدید مسکو و اعراب بهویژه عربستان و امارات که در سطوح چندجانبه بیسابقهای به خصوص در رشد تجارت و سرمایهگذاری نمود پیدا کرده در نوع رفتار روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران بیشترین تاثیر را به وجود آورده است.
روسیه با چنین موضعگیریهای بسیار کمهزینه میتواند با یک تیر چند نشان را بزند و شش کشور شورای همکاری و کلیت اعراب را به سوی خود جلب کند و از رای آنها هم در مجامع بینالمللی بهره بگیرد و هم با تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی سطح بالای منافع دوجانبه، نفوذ در خاورمیانه و تعادل در برابر غرب را به خوبی به دست بیاورد. به گفته برخی کارشناسان تعمیق روابط دفاعی و امنیتی روسیه و ایران، احتمالا با تصمیم پوتین برای دیدار از ابوظبی و ریاض مرتبط بوده است. مارک ان کاتز استاد دانشکده سیاست و دولت دانشگاه جورج میسن معتقد است که سفر دو هفته گذشته پوتین به امارات و عربستان سعودی نه تنها با هدف دستیابی به نفوذ بلکه عدم از دست دادن نفوذ در نتیجه نزدیک شدن روسیه به ایران و فروش تسلیحاتی مانند سوخو -۳۵ صورت گرفته است.
دستهای دیگر از تحلیلگران تشدید جهتگیری شرقگرایی و تغییر توازن در سیاست خارجی را در نوع موضعگیریهای چین و روسیه در قبال ایران بسیار موثرتر میدانند، به این معنی که پکن و مسکو به این باور رسیدهاند که، چون دست ایران برای مانور در نظام بینالملل بسته است و تهران به چین و روسیه امیدهای زیادی بسته، در نتیجه واکنشهای بیهزینه و کمهزینهای را اتخاذ خواهد کرد.
به عنوان مثال برخی تحلیلگران معتقدند ایران به تنهایی و در حوزههای مختلف چه میزان قدرت دارد که روسیه را به خود وابسته نگه دارد؟ تقریبا روسیه تمام نیازهای خود را، که اوج آن در همکاریهای پهپادی و موشکی با ایران نمود پیدا کرده، در شرایط متعادل با ایران معامله کرده است نه فرودست-بالادست؛ بنابراین تا زمانی که ایران این رابطه را از زاویه خود متعادل نکند یا آن را معکوس نکند، تغییر واقعی در جهتگیری مسکو رخ نخواهد داد.
سادهسازی این مساله ولو به شکل تاکتیکی از سوی روسیه یا چین به شکل صدور بیانیه و حتی اوج آن احضار سفرای این دو کشور تغییری در موضعگیری قدرتهای بزرگ در قبال تمامیت سرزمینی ایران صورت نمیدهد. ادعاها درباره جزایر سه گانه در حالی به اوج رسیده که این مواضع باعث شده تا امارات بتواند سایر کشورهای عربی را در قالب سازمانهای منطقهای همچون شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب با خود همراه کند و بیش از هر زمان دیگری برای همراه کردن دولتهای عربی جهت تحت فشار قرار دادن ایران عمل کند و از همه ابزارهای سیاسی خود بهرهبرداری کند.
شکلگیری ادبیات حقوقی یعنی کشاندن این موضوع به دیوان بینالمللی دادگستری در کنار فشارهای سیاسی میتواند ابعاد پیچیدهای به موضوع جزایر بدهد که سهلانگاری درخصوص آن عواقب جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت. فراتر رفتن از ابراز تاسفهای رایج دستگاه دیپلماسی، به شکل محکومیت قاطع در عالیترین سطح سیاسی، وادار کردن روسیه به تصحیح رفتار خود به شکل یک بیانیه دوجانبه، متعادل کردن جهت گیریهای سیاست خارجی به دور از ملاحظات سیاسی، بهبود وضعیت اقتصادی و مسکونی جزایر در کنار ارتقای آرایش دفاعی با مانورهای نظامی مشترک میتواند جدیت بیشتری را به رفتار ایران در قبال چنین مواضع مغرضانهای بدهد و بازیگران منطقهای و بینالمللی را به این درک برساند که دست ایران برای تنظیم روابط با کشورها باز و وابسته به منافع ملی و نه ملاحظات بلوکی است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل شورای همکاری خلیج فارس جزایر سه گانه ایرانی درباره جزایر سه گانه جمهوری اسلامی ایران موضع گیری تمامیت ارضی خارجه روسیه وزرای خارجه بین المللی امور خارجه برگزار شد منطقه ای تنب کوچک تنب بزرگ کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۴۸۲۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصمیم عربها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارشهای رسانهای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانهای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.
به گزارش انتخاب، استدلال آنها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولتها طرف اسرائیل را میگرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصتهای جدیدی برای همکاریها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکدهای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقهای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان داد.»
پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقهای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمکهای بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.
اما این ارزیابیها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر میرسد و نمیتواند پیچیدگی چالشهای منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیتهای منطقه که مانع از همکاریها بین اعراب و اسرائیل میشود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولتهای عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایتهای نتانیاهو از توسعه شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاشهای وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهرهای کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنشهای منطقهای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه میتواند به مشروعیت آنها در داخل لطمه بزند.
هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمیدهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولتهایی که اسرائیل از آنها به عنوان "اتحاد سنی" یاد میکند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقهای هستند. اولویت آنها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنشها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولتهای عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقهای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.
پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حملهای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیماهای ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپادها و موشکهای ایرانی را دفع نمایند. گزارشهای رسانهای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقهای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.
اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقامهای اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.
تلاشهایی که دولتهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیکتر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاریهای خود با واشنگتن هستند. آنها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم میکند نمیبینند.
دولتهای عربی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس از تلاشهای اسرائیل برای تضعیف توانمندیهای نیروهای نیابتی ایران استقبال میکنند. اما آنها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که میتواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکنندهای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولتهای عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آنها نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند موازنهای بین روابط مختلف منطقهای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پلهای پشت سرشان را خراب کنند.
اما به رغم این محدودیت ها، دولتهای عربی میتوانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماسهایی برای مدیریت بحران حیاتیتر از گذشته است. کشورهای عربیای که با هر دو طرف رابطه دارند میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیامها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیبها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگوهای منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز میکند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگهایی بود.
اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیکتر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانهتر کند. همکاریهای فنیای که دولتهای عربی و اسرائیل اخیرا در حوزههایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشستهای مهم منطقهای که علنا تعاملات سیاسی دولتهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاشهای دولتهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانهتر اولویت دهی به حمایت از تلاشها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.